تاریخ تمدن (جلد اول) مشرق زمین
با تشکر ویژه از دوست گرامی سرکار خانم «نسیم علاسوندیان» برای کمک به آمادهسازی بخش بزرگی از این کتاب
آغاز داستان
تمدن را میتوان، به شکل کلی آن، عبارت از نظمی اجتماعی دانست که درنتیجه وجود آن، خلاقیت فرهنگی امکانپذیر میشود و جریان پیدا میکند. در تمدن چهار رکن و عنصر اساسی میتوان تشخیص داد که عبارتند از: پیشبینی و احتیاط در امور اقتصادی، سازمان سیاسی، سنن اخلاقی و کوشش در راه معرفت و بسط هنر. ظهور تمدن هنگامی امکانپذیر است که هرجومرج و ناامنی پایان پذیرفته باشد، چه فقط هنگام از بین رفتن ترس است که کنجکاوی و احتیاج به ابداع و اختراع به کار میافتد و انسان خود را تسلیم غریزهای میکند که او را به شکل طبیعی به راه کسب علم و معرفت و تهیه وسایل بهبود زندگی سوق میدهد.
تمدن تابع عواملی چند است که یا سبب تسریع در حرکت آن میشود، یا آن را از سیری که در پیش دارد بازمیدارد. در نخستین مرحله، عامل زمینشناختی را موردمطالعه قرار میدهیم. تمدن را میتوان گفت دوره فترتی است که میان دو دوره یخچالی فاصله میشود. هرگاه موج سرمایه جدیدی برخیزد، تمام ساختههای بشریت در زیر یخ و سنگ مدفون میشود و دایره زندگی به گوشهای از کره زمین محدود میگردد. اگر دیو زمینلرزه که فقط حسن نیت او به انسان اجازه ساختن شهرها را میدهد، شانه خود را مختصری بجنباند، آنچه رشتهایم پنبه میشود و انسان و هرچه ساخته است در شکم زمین به خواب ابدی فرو میرود.
درباره کتاب
تاریخ تمدن (The Story of Civilization) نام مجموعه کتابی ۱۱ جلدی در ۱۳ مجلد است که ویل دورانت بههمراه همسرش آریل دورانت دربارهٔ تاریخ زندگی انسان از دوران پیش از تاریخ تا پایان سدهٔ هجدهم نوشتهاند.
این مجموعه ناتمام است. دورانت و همسرش قصد داشتند نگارش آن را تا تاریخ معاصر غرب (تا سال ۱۹۳۳) ادامه دهند، اما با مرگ تقریباً همزمان آنان، مجموعهٔ تاریخ تمدن تا جلد ۱۱، که اختصاص به دوران ناپلئون دارد، پیش رفت.
در ۶ جلد نخست این مجموعه نام ویل دورانت بهعنوان نویسنده آمدهاست و آریل دورانت ویراستار است، ولی در جلدهای بعدی هر دو نویسنده هستند.
ویل دورانت در این اثر بهجای پرداختن به جنبهای خاص از تاریخ، نگاهی تحلیلی به جوانب مختلف تاریخ بشریت دارد. او در پیشگفتار جلد نخست این مجموعه، در این باره چنین بیان داشتهاست: «… مدت مدیدی است که من به این عقیده رسیدهام که طریقهٔ نوشتن تاریخ به شکل قسمتهای مجزا از یکدیگر، که من آن را ترتیب طولی نام میدهم (مانند تاریخ اقتصادی، تاریخ سیاسی، تاریخ مذهبی، تاریخ فلسفه، تاریخ ادبیات، تاریخ علوم، تاریخ موسیقی، و تاریخ هنر)، حق وحدت زندگانی بشری را ادا نمیکند، و تاریخ در عین حال که بهصورت طولی نوشته میشود باید متفرعاتی هم داشتهباشد، و جنبهٔ ترکیبی و تحلیلی هر دو باید مراعات شود؛ تاریخ وقتی به صورت کمال مطلوب نزدیک خواهد شد که مورخ، برای هر دورهٔ تاریخی، صورت کاملی از سازمانها و حوادث و طرق زندگی را که از مجموع آنها فرهنگ یک ملت ساخته میشود رسم کند…».
از زحمات تیم شما بسیار سپاسگزارم. از مطالعه کتاب در کیندل لذت می برم. درود بر شما
چقدر ازتون ممنونم بابت این کتاب
بی صبرانه منتظر تکمیل جلد دومش هستم.
ممنون بخاطر زحمت تون
ممنونم
ممنون از زحمات بیدریغ شما.
خواهش میکنم. سلامت باشید