دزیره – جلد دوم
با تشکر از دوست گرامی سرکار خانم «نسیم علاسوندیان»
آغاز داستان
– دزیره زود برخیز فوراً لباس بپوش.
ژان باتیست با شمعدان در کنار تختخواب من ایستاده بود. شمعدان را روی میز گذارد و مشغول بستن دکمههای لباس نظامی خود شد.
– ژان باتیست دیوانه شدهای؟ هنوز شب است.
– عجله کن اسکار را هم بیدار کردم. میخواهم او هم حضور داشته باشد.
صدای صحبت و رفت و آمد در طبقه او شنیده میشد. ایوت وارد شد با عجله و شتاب لباس ندیمگی خود را روی لباس خواب پوشیده بود. من این لباس را به او دادهام و دنباله آن روی زمین کشیده میشود.
ژان باتیست با عجله گفت:
– ایوت عجله کنید. زودتر پرنسس را حاضر نمایید. به ایشان کمک کنید.
سؤال کردم:
– اتفاقی رخداده؟
– بله و خیر، خودت حالا خواهی شنید فقط زود باش، عجله کن.
درباره کتاب
دزیره نام رمانی است اثر آن ماری سلینکو که ماجرای زندگی دزیره کلاری همسر کارل چهاردهم و مادر اسکار اول را از زبان خودش شرح میدهد. این رمان اتفاقات نیمه دوم سده هجدهم را روایت میکند که در آن دزیره کلاری ملقب به دزیدریا، ملکه سوئد و دختر فرانسیس کلاری تاجر ابریشم و اهل مارسی بود که در ۸ نوامبر ۱۷۷۷ میلادی در فرانسه زاده شد.
داستان بهصورت خاطراتی که دزیره آنها را در دفتر اهدایی از سوی پدرش یادداشت میکند، نگاشته شده است و ماجرا از زبان اول شخص نقل میشود. این رمان در مجموع اطلاعات خوبی را درباره زندگی دزیره کلاری و شخصیتهای همعصر او در صحنه فرانسه و وضع انقلاب فرانسه به دست میدهد.
پس از آشنایی دزیره با ژوزف بناپارت برادر ناپلئون بناپارت و ازدواج ژوزف با ژولی، خواهر دزیره، دزیره دل به عشق ناپلئون میسپارد. اما ناپلئون بر خلاف قولش برای ازدواج با او در پاریس با زن دیگری ازدواج میکند. چند سال بعد دزیره با مردی به نام ژان باپتیست برنادوت پیوند زناشویی میبندد که حاصل آن پسری میشود به نام اسکار. از آنجا که همسرش به عنوان فرزند خوانده کارل سیزدهم و ولیعهد سوئد برگزیده میشود دزیره به همراه شوهرش به سوئد میرود. اما پس از مشاجرهای با ملکه سوئد، به فرانسه بازمیگردد. سرانجام با فوت کارل سیزدهم وی به سوئد میرود و تا آخر عمر آنجا میماند و در استکهلم چشم از جهان فرو میبندد.